به گزارش سلامت نیوز به نقل از روابط عمومی سازمان بسیج جامعه پزشکی، طبیب نخبه بسیجی وجهادگردكتر كلانتر هرمزی امروز در میدانی دیگر به جهاد میپردازد و از این راه به كسب اهداف متعالیاش نائل میشود.
نظر شما درباره ی واژه ی بسیجی به عنوان یک نخبه بسیجی چیست ؟
بسیجی در فرهنگ ما به كسی اطلاق میشود كه فارغ از همه قیود مادی و ظاهری در جهت هدف خود قدم برمیدارد و قواعد عادی و دست و پاگیر را كنار میگذارد.قطعاً این فرد هدف خود و نتیجه عمل خود را تقدسی میبیند كه حاضر است برای این تقدس از همه قید و بندهای دست و پاگیر رها شده وحتی جانش را نیز نثار كند. تمام مردم و هر كه دلش برای كشور و اسلام بتپد بسیجی است. بسیجی شهری، روستایی مرد و زن ندارد.
بسیجی كسی است كه برای اعتلا و خلق و دینش تا پایان عمر پیمان بسته است. بسیجی نخست باید درس عشق را بیاموزد كار كند، بنویسد، بجنگد، عشق بورزد، ملایمت به خرج دهد و شیوه ائمه و بزرگان دین و كشور را مطالعه و بررسی نماید و بداند راه درستی را برگزیده است. به شرط آنكه راه و رسم خودپسندی را كنار بگذارد و در عشق برای رسیدن به هدف والایش ذوب شود.
گویا شماره سفرهای شما به عدد نه رسیده،میشه در مورد فعالیتهای انجام شده در سفر به بندر عباس توضیح بدهید؟
در این سفر که به دعوت سرکار خانم دکتر زعفرانچی رئیس بیمارستان ام لیلا وسازمان بسیج جامعه پزشکی ، با همکاری دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان ، گروه جراحی پلاستیک دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان( بامدیریت آقای دکتر جمشیدی و همکاری آقای دکتر اژدری ) وشهرداری بندرعباس انجام شد، ظرف 4 روز بیش از 500 بیمار فوق تخصصی به صورت رایگان ویزیت و 82 بیمار مبتلا به شکاف لب و کام و ناهنجاری جمجمه فک وصورت تحت عمل جراحی رایگان قرار گرفتند.
چه کسانی در این سفر شما را همراهی کردند؟
در این سفر دکتر رضا شاهوردیانی –فوق تخصص جراحی پلاستیک، دکتر سیدرضا رفیع –فوق تخصص جراحی پلاستیک دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، دکتر فتح اله روشن ضمیر –فوق تخصص جراحی اطفال، دکتر رضا صابری –جراح پلاستیک،دکتر محمدرضا هادی –جراح پلاستیک،جواد ندافی –سرپرستار اطاق عمل و جمعی دیگر از دوستان ما را همراهی کردند.
شما مثل اینکه مسئول تیم درمان روستای گاودانه هم بودید، توضیحی درباره ی وضعیت درمان هموطنان آن روستا به ما می دهید؟
همانطور که مستحضرید روستای گاودانه حدود ۲۰۰نفر جمعیت دارد. روستاییان این منطقه محروم در استان کهگیلویه و بویراحمد برای خروج از روستا مجبورند از رودخانهای که بین جاده و محل زندگیشان واقع شده با «گرگر» عبور کنند. این دستگاه بر روی یک طناب واقع شده و با نیروی دست حرکت میکند به همین دلیل بسیاری از روستاییان در مسیر حرکت این دستگاه، انگشتان خود را از دست دادهاند.
۲۸نفر از اعضا روستای گاودانه در طول ۴۰سال گذشته انگشتان دستشان قطع شده بود که همه این افراد معاینه شدند.
در ادامه گفتوگوی ما با دكتر كلانتر هرمزی را می خوانید:
بیوگرافی مختصری از خودتان بفرمائید.
بنده متولد 1337 در رامهرمز هستم و دارای مدرک فوق تخصص جراحی پلاستیک می باشم.
آقای دکتر، جرقه شروع حضورتان در فعالیت های جهادی از کجا بود؟
از دوران دانشجویی یعنی حدود سال 58 که فعالیتم را در شاخه پزشکی جهاد سازندگی شروع کردم ,تا به امروز با استعانت از خداوند حضوری مستمر در فعالیتهای جهادی گوناگون داشته ام.
از دوران حضورتان در 8 سال دفاع مقدس برایمان بگویید؟
بنده به مدت 8 سال یعنی بخشی از دوران دانشجویی و تمام دوران تخصص خود را در مناطق جنگی بودم و دربیمارستانهای گلستان و امام خمینی اهواز فعالیت کردم.و بعد از جنگ نیز به ادامه درمان بازماندگان جنگ پرداختم. تا سال 87 نیز در رشته تخصصیم یعنی ناهنجاری های جمجمه و فک وصورت به درمان این عزیزان همت کردم.
شیرین ترین خاطره تان از روزهای جنگ چه بود؟
خاطرهای كه خوب در یادم مانده، مربوط به مجروح شدن شهید دكتر مصطفی چمران است. دكتر منوچهر دوایی ،پزشك امام خمینی (ره) در سال 68 جراح شهید چمران بودند و من انترن ایشان بودم.
شهید چمران را به اتاق عمل بردیم، یك تركش نصف ران و انگشت پایش را زخم كرده بود، همه تختها پر بود. هر طور شد تختی پیدا كردیم. چون داروی بیهوشی وجود نداشت، شهید چمران را بدون بیهوشی عمل كردیم.
دكتر دوایی به من گفتند: « بررسی كن دكتر چمران در چه وضعی است»، سرم را برگرداندم به طرف دكتر. فكشان تكان میخورد، گفتم: «آقای چمران درد كه ندارید؟» گفتند: «آقایان به كار خودشان مشغول باشند، بگذارند من هم به كار خودم مشغول باشم» این ذكر خواندن دكتر چمران برای من همیشه یك درس بود و یادگاری از ایشان. چطور ممكن بود ،دكتر با آن درد بسیار زیاد عمل، هیچ ناله و آهی نمیكشیدند.به نظر بنده این توانایی تنها برای مردان بزرگ خدا میسر است.
بعد از عمل، گفتند كه مقامی تقاضای وقت ملاقات از دكتر چمران را دارند. جوان بودم و احساس غرور میكردم كه یك عضو مهم مملكتی را دست من سپردهاند، خیلی در زمینه ملاقاتها سختگیری میكردم.
کنجکاو شدم بدانم چه كسی میخواهد ایشان را ملاقات كند، که حضرت آیتالله خامنهای را دیدم با اندامی لاغر، سرو صورت خاكی و یك چفیه دورگردن که با دوستان و یارانشان در حال گفتوگو بودند. ایشان را به ریكاوری راهنمایی كرده و بعد از پنج دقیقه گفتوگو و ملاقات، معظم له بیمارستان را به طرف جبهه ترك كردند.
سفر به مناطق محروم را از کی شروع کردید؟
از سال 87 گروه احساس کرد نیاز به یک ابتکار جدید دارد و نتیجه فکر گروه این شد که به مناطق محروم سرکشی کنیم و به صورت رایگان بیماران مناطق محروم را مورد درمان قرار دهیم.
اینجا لازم میدانم این نکته رو هم عرض کنم که پزشکان زیادی به صورت انفرادی به مناطق محروم سفر کردند اما این برای اولین بار بود که به صورت گروهی یک تیم تخصصی برای درمان به یک منطقه ای سفر میکرد.
هزینه های این سفرها از کجا تامین می شود؟
تمامی هزینهها را شخصاً خودمان پرداخت کردیم.
بیشتر وسایل پزشكی جراحی در این شهر شخصی بود، خدمات درمانی و هزینههای جراحی پلاستیك به صورت رایگان انجام گرفت و هیچ هزینهای از بیماران دریافت نمیشد. به اعضای تیم هم حتی یك ریال پرداخت نشد.
چرا دکترهایی در سطح شما ،کمتر به این قبیل کارهای خدا پسندانه دست میزنند؟
من جواب سوال شما رو اینطورمی دهم که اگر سازماندهی بهتری در این زمینه انجام شود شاید شاهد حضور پزشکان بیشتری در این زمینه باشیم.به نظر بنده نبود سازماندهی و برنامه منسجم از ایرادات کار می باشد.
واکنش مردم به اقدامات خداپسندانه شما چگونه است ؟
آنها اصلاً تصور نمیكردند كه یك گروه فوق تخصص با تمامی امكانات در منزلشان حاضر شود و به مداوای بیمارانشان بپردازد. بدون طی مسیر، صرف هزینه، صرف وقت این اقدامات برایشان انجام شد.
با رفتن ما در شهر ولولهای شد، بسیار از ما تقدیر میكردند.با نصب پلاكارد و نوشتهها به ما خوشامد میگفتند و از ما تشكر میكردند. دوباره به مطب و بیمارستان پیش من میآمدند و خواستار انجام دوباره این اقدامات بودند. خاطرات زیادی از این سفرها دارم كه متأسفانه هنوز فرصت نوشتن آنها را پیدا نكردم.
آیا در سفرهای بعدی شما باز هم حضور خواهید داشت؟
بله، اگر عمری باقی باشد به سایر استانها هم خواهیم رفت. فعلاً مرحله سوم سفر به رامهرمز در بهمن به مناسبت پیروزی انقلاب انجام خواهد شد.
وزارت بهداشت در راستای اهداف و اقدامات شما چه كمكهایی را صورت داد؟
هیچ كمكی از وزارت بهداشت دریافت نكردیم. به عنوان عضو هیئت علمی در نامهای شیوه كار خود را به ریاست دانشگاه اطلاع دادم و از لحاظ اخلاقی و قانونی برای شرح به مافوق با عنوان ریاست بیمارستان 15 خرداد تهران طی نامهای به شرح ماوقع پرداختم. تمام این فعالیتها و سفرها در روزهای تعطیل كاری و استراحتم انجام شد. طوری كه هیچ لطمهای به كار و فعالیتم در تهران وارد نشد.
آقای دکتر مثل اینکه مُهر اولین پیوند دست بیمار مرگ مغزی در خاورمیانه هم به نام گروه شما خورده است میشه در این باره توضیح دهید؟
در این عمل دست جوان 25 ساله ای که در اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده است به مرد 38 ساله ای که شش سال پیش مچ دست راستش قطع شده است پیوند زده شد.
پس از 11 سال تحقیق و پژوهش ، و کسب مجوزهای شرعی برای انجام این پیوند ، این کار به ثمر رسید که مایه افتخارکشور عزیزمان و این دانشگاه است. این توفیق سند و برگ برنده ای برای مملکت اسلامی ما به شمار می آید که در راستای فرمایشات بزرگان کشور مبنی براین که هیچ کاری نیست که در این کشور انجام نشده باشد صورت گرفته است.
این عمل فتح بابی بود که صورت گرفت و انشاءا... به زودی شاهد راه اندازی پیوند صورت برای بیماران دچار سوختگی و... نیز در این مرکز خواهیم بود که تحقیقات مربوط به آن انجام شده و فقط منتظر فراهم شدن شرایط پیوند هستیم. اگر پیوند صورت نیز انجام شود کشور ما مطابق با سید جهانی پیوند خواهد بود.
در ادامه بخشی از رزومه ی تحصیلی کلانتر هرمزی رامشاهده می کنید:
* رتبه اول دیپلم دبیرستان بزرگمهر اهواز –سال 1355
* پزشکی عمومی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اهواز –1362-1355 ( فارغ التحصیل ممتاز)
* جراحی عمومی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اهواز 1367-1363 ( رتبه اول بورد کشوری)
* فوق تخصص جراحی پلاستیک، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران 1371-1368 دستیارارشد به مدت یکسالدوره تکمیلیVisiting Scholar :
1.دوره تکمیلی جراحی جمجمه ، فک وصورت –کشور فرانسه 73-1372
2.دوره تکمیلی جراحی فک وصورت –آلمان –مونیخ 1383
3. فرصت مطالعاتی جراحی پلاستیک جمجمه فک وصورت دانشگاهYale امریکا
نظر شما